سوسا وب تولز - ابزار رایگان وبلاگ
ماجرای فرمانده و دختر بی حجاب - زمزم ولایت
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ماجرای فرمانده و دختر بی حجاب
جام خانواده:

یک بزرگواری فرمانده تیم ما بود ؛ جانباز بود و آزاده یه چشم نداشت یعنی دشمن از جا درش آورده بود.

خلاصه داستان از اونجایی شروع میشه که این فرمانده ما به یک دختر خانوم بی حجاب با کمال آرامش و احترام میگه دخترم حجابت رو درست کن.
دختره هم در کمال پر رویی و بی حیایی میگه : درست نمیکنم تا چشت درآد .
حاجی ماهم در جواب میگه : چشم در بیاد حجابتو درست میکنی ؟
اونم میگه آره
حاجی ما چشم مصنوعیش رو در میاره میگزاره کف دست دختر!
دختره هم انگار عزرائیل دیده باشه جیق میزنه و الفرار …
جماعت که معرکه دختر رو میدیدند از خنده مردن…

خلاصه بسیجی برای برقراری حیا در جامعه حاضره چشماش دراره...


[ یادداشت ثابت - چهارشنبه 92/2/26 ] [ 9:46 عصر ] [ سرباز ولایت ]

[ نظر ]